وقتی شهریار کوچولو بود

وقتی شهریار کوچولو بود


تاریخ : 17 آذر 1392 - 20:34 | توسط : مامان فریبا | بازدید : 658 | موضوع : فتو بلاگ | نظر بدهید

یک ماهگی

یک ماهگی


تاریخ : 17 آذر 1392 - 20:33 | توسط : مامان فریبا | بازدید : 682 | موضوع : فتو بلاگ | نظر بدهید

6 روزگی

6 روزگی

خونه مامانی اکرم بودیم و تو خوشگل لالا کرده بودی
تاریخ : 17 آذر 1392 - 20:31 | توسط : مامان فریبا | بازدید : 1385 | موضوع : فتو بلاگ | نظر بدهید

اولین روز تولد

اولین روز تولد

توی بیمارستان مهر به دنیا اومدی و این عکس رو ازت گرفتیم. وای که چه روزی بود.
تاریخ : 17 آذر 1392 - 20:26 | توسط : مامان فریبا | بازدید : 631 | موضوع : فتو بلاگ | نظر بدهید

از تولد تا امروز

سلام پسر قشنگم . پسرم امروز داشتم به روزهای گذشته و کارهای تو فکر می کردم . به یاد صداهای کودکانه ای که در می آوردی . تو تازه یک ماهه شده بودی که آغا می گفتی و می خندیدی . 4 ماهه که شدی سینه خیز حرکت می کردی . در پایان 5 ماهگی با کمک میز می ایستادی . راستی اولین دندونت هم همون موقع در اومد در تاریخ 26 اسفند سال 91 . 6 ماهه بودی که توی مهمونی خونه دوست بابا اولین ظرف رو شکستی و باعث شدی حسابی خجالت بکشیم . 7 ماه و نیمه بودی که چهار دست و پا به راه افتادی و این آغاز شیطنت های تو بود . تقریبا همون روزها بود که اولین کلمه رو گفتی " ماما" .  "بابا" . شیرین ترین حرفی بود که شنیدم.   اما بعد از مدتی حرف زدن یادت رفت و فقط صدا در می آوردی و با داد و فریاد خواسته هات رو می گفتی . حدودا یک هفته از یک سالگیت گذشته بود که زمین زیر قدم های کوچولوت به لرزه در می اومد . دست هاتو مثل فرمون اتومبیل می گرفتی و می دویدی . از همون مواقع بود که به اذان علاقه مند شدی و دستت رو روی گوشت می گذاشتی و آهنگ اذان رو می خوندی . از طرف دیگه با" آهنگ عشقمی عاشقتم گل من "نانای می کردی و فقط همون آهنگ رو می خواستی . و امروز یازدهمین دندونت هم دراومده و دوباره شروع به حرف زدن کردی و... و تو یکی از شیظون ترین و شیرین ترین بچه های دنیایی و من وبابا عاشقتیم .


تاریخ : 17 آذر 1392 - 19:58 | توسط : مامان فریبا | بازدید : 608 | موضوع : وبلاگ | نظر بدهید

شهریار 6 ماهه

شهریار 6 ماهه


تاریخ : 17 آذر 1392 - 02:21 | توسط : مامان فریبا | بازدید : 721 | موضوع : فتو بلاگ | 3 نظر

قلیون کشیدن آقا شهریار

قلیون کشیدن آقا شهریار


تاریخ : 17 آذر 1392 - 01:37 | توسط : مامان فریبا | بازدید : 1066 | موضوع : فتو بلاگ | یک نظر

خاطرات زیبای تو

سلام پسر قشنگم . برای تو می نویسم که امید زندگیمان هستی . از روزی که مهر شیرین تو در قلبمان جا گرفت زندگی خوش رنگ شد . تو به دنیا آمدی ، شهریار ما شدی . اولین گریه ات ، اولین خنده ات ، اولین دندانی که در آوردی ، اولین صحبتی که کردی ، اولین بار که چهار دست و پا کردی ، اولین بارکه قدم برداشتی ، اولین بار که بیمار شدی و و و ... همه لحظه های با تو بودن در قلب و ذهن پدر و مادرت تا ابد ماندگار خواهد بود . با تمام قلبم دوستت دارم . بابا هم عاشقته عزیزم . بوس


تاریخ : 16 آذر 1392 - 22:49 | توسط : مامان فریبا | بازدید : 588 | موضوع : وبلاگ | یک نظر

شهریار در ساحل بابلسر

شهریار در ساحل بابلسر


تاریخ : 16 آذر 1392 - 22:46 | توسط : مامان فریبا | بازدید : 700 | موضوع : فتو بلاگ | یک نظر