سلام پسر قشنگم ، عزیز دل مامان فریبا ، امروز مامانی دلش گرفته آخه شما حال نداری . چون می خواد دندون نیشت از لثه های دردناکت در بیاد . دو سه روزه درست غذا هم نمی خوری و گریه می کنی . اسهال هم شدی . از بس درد داری زیر چشمای نازت گود رفته . یک کمی هم تب داری . توی این چند روز هم که می خوایم اسباب کشی کنیم و بریم یه خونه دیگه . اصلا دست و دلم به کار نمی ره . از یکی دو ساعت پیش هم که انگار دردت شدت گرفته . دائم توی بغلم بودی تا نیم ساعت پیش که بالاخره چشمای نازت در خواب رفت . کنارت نشستم و یاد این افتادم که میگن در اومدن دندون نیش مساوی با ضعف و بی حالی و سِرم . دلم واسه درد کشیدن مظلومانه تو ترکید و اشکام راه خودشونو پیدا کردن . نمی تونم تو رو توی این حال ببینم . خیلی دلم گرفته . کاشکی زودتر دندون هات در بیاد مامانی . خیلی دوستت دارم . عاشقتم . کاش همه دردهات بره به جون من عزیز دل مامانی .
دل نوشته هایم برای تو
-
عمه رقیهسه شنبه 1 بهمن 1392 - 06:37
-
مامان کیانسه شنبه 1 بهمن 1392 - 11:52
-
مامان محیاسه شنبه 1 بهمن 1392 - 15:56
-
مهدادچهارشنبه 2 بهمن 1392 - 00:31
-
مامان الناپنجشنبه 3 بهمن 1392 - 11:27