لغت نامه شهریار در 14ماهگی
بابا = بابا
ماما = مامان
به به = هر چیز خوراکی
زی زی = درخواست خوردن شیر
اَفت = رفت
بوف = توپ
ماه = ماه
اِده = بده
پیس = پیشی
مَ = من
اَیی = علی
دَیی = دایی
دَ دَ = بیرون رفتن از خانه
جیز = دست زدن ممنوع
هپو = هواپیما
نفس عمه ای
سلام کوچولوی نازنین برای من بعد از روز تولدت که خدایشش خیلی شیرین و پر هیجان بود شیرین ترین روز دنیا روزی بود که با دندونای قشنگت دماغمو گاز کندی نمیدونی چقده ناز شده بودی با این که چند روزی درد داشتم ولی وقتی یادم میاد لذت میبرم بس قیافت جذاب شده بود.
شیرین کاری
پسر گل مامان هر روز یه شیرین کاری جدید یاد می گیره ، دیروز یاد گرفتی صدای آقا گاوه رو در بیاری و ما ما کنی . امروز هم که کلید خونه رو برداشتی و می خواستی درها رو باهاش باز کنی . یکی یکی روی همه در ها امتحان می کردی . گل نازم خیلی دوستت دارم . این روزها باز می خوای دندون در بیاری و درد داری . شب ها هم گریه می کنی . آخه کی همه دندونات در می آد تا راحت بشی عزیزم؟